مریم ولیزاده جوانان گروه
مشخصات يک بزرگ مرد...
-
مردان بزرگ، چون ديگران بر زمين ميافتند اما آنان دستان
پرتوان خود را بر زانو زده ( يا علي ع مي گويند )
و بر ميخيزند مثل پدرم و م
در حالي که مردان کوچک، همواره از دلهرهي زمين خوردن، فرو ميريزند.
- مردان بزرگ، کاميابي و خوشبختي ديگران را
نيز بخشي از موفقيت خود تلقي ميکنند
در حالي که مردان کوچک، حتي کاميابي و
خوشبختي خود را سخت به خاطر ميسپارند.
- مردان بزرگ، قلبي به وسعت دريا دارند که در آن جز
شفافيت، زلالي ، صفا و ماندگاري نيست
در حالي که مردان کوچک، در سينه قلبي چنان کوچک دارند
که گنجشکان را نيز به تعقيب وا ميدارند.
مردان بزرگ، در سرانديشههايي شکوفا و بالنده ميپرورانند
و در مسير تحقيق آنها، سبکبال گام برميدارند
در حالي که مردان کوچک، تنها به شکست و عواقب آن
ميانديشند و شايد هراس از مضحکه شدن دارند.
- مردان بزرگ، از روابط فردي و اجتماعي خود لذت ميبرند
و آموختنيهاي خود را در اين روابط جستوجو ميکنند
در حالي که مردان کوچک همواره در زندان کوچک خود محصورند.
- مردان بزرگ، آنگونه زندگي ميکنند که شرمسار خود نباشند
و آنگونه ميميرند که مرگ را شرمسار خود سازند
در حالي که مردان کوچک، تنها ميميرند و شرمندگي را فرياد ميکنند.
- مردان بزرگ، بزرگي را نه از پس تحقير و سرزنش ديگران
بلکه با بازبيني و اصلاح عمل خود کسب مي کنند
در حالي که مردان کوچک، آموختهاي جز تحقير و
نکوهش هر آنچه پيرامونشان است، ندارند.
- مردان بزرگ، به ديگران پيش از هر قضاوت عجولانهاي
اعتماد ميکنند و آنان را در عرصهي زندگي محک ميزنند
در حالي که مردان کوچک، حتي به خود نيز اعتماد ندارند.
اميد وارم در زندگي هميشه بزرگ مرد باشي
( چه خانم باشد چه اقا ) با روحي بزرگ و قلبي
آکنده از عشق. تکيه گاهت خدا باشد و نگاهت به
دور دست ها ، آنجا که دير يا زود ميعاد گاه همه مان است ،
خيره باشد و بدين صورت نه خوشي هاي دنيا
سر مستت کند و نه غم هايش نا اميدت سازد.
تقديم به پيشگاه انيباء واولياء و مولايمان و
پدر بزرگوارم حاج رحمان
وليزاده جوانان گروه
و م
روزتان سعاتمند ومبارک
تربیت فرزندان والدینی که از یکدیگر جدا شدهاند
یا یکی از آنها فوت کرده است ، کار بسیار
دشواری است و همت مضاعفی نیاز دارد.
این افراد برای شکلدهی به رفتار فرزندشان و کمک به آنها در گرفتن تصمیمات درست ،
خود را تحت فشار میبینند. چنین والدینی مسئولیت بیشتری بر روی دوش خود احساس
میکنند و در تصمیم گیریها دچار مشکل میشوند، با به کار بستن توصیههای زیر
میتوانید رفتار فرزند خود را به درستی کنترل کنید:
با کودکانتان وقت بگذرانید
بهترین کاری که برای فرزندتان میکنید این نیست که شرایط مادی زندگی او را فراهم
کنید. یادتان باشد هر لحظهای از عمرتان اگر با کودکتان بگذرد، به حساب میآِید. در
این شرایط سخت شما میتوانید بهترین لحظات زندگی را با فرزندتان داشته باشیدکه حتی
ممکن است قبلا تجربه نکرده باشید. سعی کنید برای فرزندانتان لحظات شادی و خنده
ایجاد کنید. با آنها شوخی و بازی کنید و نه تنها در غمها بلکه در شادی آنها هم شریک
شوید.
همیشه در دسترس باشید
وقتی کودک به کمک شما احتیاج دارد همیشه در دسترس او باشید. نگویید کار دارم و
نمیتوانم. اجازه دهید کودک بتواند به راحتی با شما احتیاجاتش را در میان بگذارد و
از شما کمک بخواهد نه اینکه مدام فکر کند مزاحم است و شما را خسته میکند.
تدوین مجموعهای از قوانین
تلاش برای نادیده گرفتن محدودیتها بخشی طبیعی از روند رشد کودکان است ولی شما باید
در این زمینه برنامه ریزی داشته باشید. شاد بودن با کودکان و گوش دادن به درددل
آنها نباید باعث شود که شما از قوانین کوتاه بیایید و نظم را زیر پا بگذارید.
یادتان باشد قوانین چیزهایی هستند که همیشه باید به آنها احترام گذاشت و پایبند
بود. اگر فکر میکنید میتوانید از دستورالعملی کوتاه بیایید آن را قانون نکنید.
درباره قوانین با کسی نمیشود شوخی کرد و در مورد نظم و اجرای قانون باید جدی و سخت
گیر باشید.
شما چه انتظاراتی از فرزندتان دارید؟ سه تا پنج قانون کلی وضع کنید که حتی در غیاب
شما نیز باید اجرا شوند. در ضمن اگر به همراه فرزندتان هر از گاهی به مرور این
قوانین بپردازید او نسبت به رفتار خود آگاهی بیشتری پیدا خواهد کرد.
استفاده از ابزار تشویق
تشویق به موقع تاثیر مثبتی بر روی رفتار فرزندتان میگذارد و در ضمن اعتماد به نفس
او را تقویت میکند کودکان در واقع به دنبال جلب رضایت شما هستند و برای گرفتن
تاییدتان تلاش میکنند.
بنابراین به فرزند خود اطمینان دهید که رفتارش را تحت نظر دارید و از هر فرصتی برای
تشویق او استفاده کنید.
به کار بردن لحن مناسب
والدین باید بدانند فریادکشیدن بر سر کودک نتایج منفی به بار میآورد. توصیه میشود
برای مقابله با رفتار ناپسند او لحن جدی به کار ببرید ولی بر سرش فریاد نکشید. هر
زمان که قصد دارید به فرزند خود هشدار دهید حتما از این لحن استفاده کنید.
مدت تنبیه کودکان باید با توجه به سن نها تعیین شود. به عنوان مثال برای یک کودک
سه ساله، سه دقیقه کافی است، یک صندلی انتخاب کنید و فرزندتان را روی ن بنشانید.
یادتان باشد در این مدت از حرف زدن با او خودداری کنید
تعیین مرزبندیها
گاهی کودکان رفتار ناپسندی به نمایش میگذارند زیرا میخواهند والدینشان مرزبندیها
را به آنها یادآوری کنند. کودکان با مشاهده مرزبندیها به این نتیجه میرسند که به
عقیده شما میتوانند در چارچوب خاصی عمل کنند. به عنوان مثال شما میتوانید بگویید:
«تو میتوانی بیرون از اتاق بازی کنی ولی از حیاط خلوت بیرون نرو.»
با تعیین مرزبندیها کودک این پیام را دریافت میکند که میتواند به درخواستهای ما
جامه عمل بپوشاند.
جلب توجه کودک به مسائل دیگر
گاهی بهترین راه این است که توجه فرزند خود را به سوی مسائل دیگری معطوف کنید. این
کار به ویژه در مورد کودکان کم سن و سال مفید است که علیرغم کنجکاوی مستقیما با
درخواستهای شما مخالفت نمیکنند. به عنوان مثال اگر نمیخواهید فرزند خردسالتان به
صفحه کلید کامپیوتر دست بزند توجه او را به یک مسئله دیگر جلب کنید.
نادیده گرفتن برخی از رفتارها
گاهی تنها کافی است که رفتار ناپسند کودکتان را نادیده بگیرید تا او به اصلاح آن
بپردازد. به عنوان نمونه اگر فرزند شما هنگام خرید به اصطلاح «نق» میزند به وی
بگویید: «تا زمانی که ناله میکنی نمیتوانم حرفهای تو را بشنوم» و تا زمانی که
دست از نالهکردن بر نداشته وی را نادیده بگیرید. مدت زیادی طول نمیکشد که
فرزندتان به این مسئله پی میبرد که برای جلب توجه شما- که هدف اصلی اوست- باید دست از «نق» زدن بردارد.
تنبیهات کوتاه مدت
تنبیهات کوتاهمدت میتواند راه بسیار موثری برای تربیت کودکان باشد. البته مدت
تنبیه کودکان باید با توجه به سن آنها تعیین شود. به عنوان مثال برای یک کودک سه
ساله، سه دقیقه کافی است، یک صندلی انتخاب کنید و فرزندتان را روی آن بنشانید.
یادتان باشد در این مدت از حرف زدن با او خودداری کنید.
محرومیت از امتیازات
محروم کردن کودک از امتیازات یکی دیگر از راههای موثر برای آموختن نظم به اوست.
شما میتوانید برای تنبیه کودکتان برای مدتی اسباب بازی مورد علاقهاش را از او
بگیرید. در مورد کودکان بزرگتر میتوانید آنها را از انجام بازیهای ویدیوئی و یا
پوشیدن لباس خاصی محروم کنید.
مطمئن باشید از اثرات مثبت این کار شگفت زده خواهید شد! هنگام به کار بردن این روش
حتما میان «امتیاز» و «حق» تمایز قائل شوید.
رویارویی با عواقب طبیعی
گاهی بهتر است اجازه دهید فرزندتان عواقب طبیعی اقدامات خود را بپذیرد. به عنوان
مثال اگر فرزندتان به علت برهم زدن نظم کلاس تنبیهشده دخالت نکنید و به دنبال
تخفیف مجازات او نباشید. به جای این کار بگذارید فرزندتان عواقب طبیعی عمل خود را
بپذیرد، گاهی این کار بهترین «درس» را به او میآموزد.
آگاهی از نتایج رفتار
فرزند شما باید از نتایج رفتار خود کاملاآگاه باشد. فرض کنید شما میخواهید
فرزندتان به مسواکزدن توجه بیشتری نشان دهد. یک نمودار در حمام نصب کنید و از
کودکتان بخواهید هر بار که مسواک میزند بر روی آن یک علامت بگذارد. پس از اینکه
تعداد علامات مزبور به 10 رسید میتوانید پاداشی برای او در نظر بگیرید، مثل رفتن
به پارک.
این روش نتایج مثبت زیادی به همراه دارد.
چطور بعد از یک دعوا دوباره آشتی کنیم؟
با وجود اینکه ما یکدیگر را دوست داریم اما باز هم شرایطی پیش میآید که نمیتوانیم جلوی دعوا و نزاع را بگیریم حتی با عزیزانمان ..
با وجود اینکه ما یکدیگر را دوست داریم اما باز هم شرایطی پیش میآید که نمیتوانیم جلوی دعوا و نزاع را بگیریم و با یکدیگر دعوا نکنیم حتی با افرادی که آنها را خیلی دوست داریم و برایمان خیلی عزیز هستند، و ناگزیر به دعوا روی میآوریم. بالاخره روزهایی پیش میآید که نه فقط با همسرمان بلکه با عزیزترین و یا بهترین دوست و یا همکار مان نزاعی میکنیم و همه این مسائل باعث میشود که شاید ما چند روز از این افراد دوری کنیم. دعواها و نزاعها یک جنبهی مهم دیگر هم دارد و آن این است که، این دعوا و نزاعها، انسان را میسازد فقط به شرط این که از این دعواها درس یاد بگیریم و دوباره این اعمال را تکرار نکنیم و اگر دوباره با هم چین با مشکلی روبرو شدیم بدانیم چگونه بدون اینکه دعوایی داشته باشیم مسئله را با گفتگو حل کنیم!
برای اولین مرحله این موضوع یعنی دعوا را از دو جنبه مورد بررسی قرار میدهیم:
مسلما اگر در زمان بحث، دعوا شدت و تندی زیادی نداشته باشد و به آرامی دعوا کنیم و صبر بیشتری به خرج دهیم. آشتی کردن و برقراری دوباره ارتباط راهی سادهتر خواهد بود. اما در جنبهی دوم اگر دعوا شدت بیشتری داشته باشد و به یکدیگر ناسزا بگویم و یا در حین دعوای حتی یکدیگر را بزنیم، این رابطه را به سختی میتوانیم برقرار کنیم و یا حتی زمانی که این رابطه برقرار شد، دیگر آن صمیمت سابق را ندارد و مثل چینی ترک خوردهای میباشد که با یک ضربه کوچک برای همیشه میشکند و فنا میشود... همیشه این موضوع را به هنگام دعوا بخاطر داشته باشید تا حدی جلو بروید که جایی برای بازگشت داشته باشید و به قول ما ایرانیها همهی پلهای پشت سر خود را خراب نکنید که دیگر راهی برای بازگشت نداشته باشید.
اگر هر کسی نقش خود را به درستی انجام دهد و مسئول کارهایی که انجام میدهد باشد ، در اینصورت کشش انسانها به یکدیگر بیشتر میشود و در وحلهی اول از دعوا باید جلوگیری کرد و هر کس نقش خود را ایفا کند تا تقصیر و اشتباه خود را به گردن دیگری نیندازیم، چون معمولا همهی ما ،انسانها از اینکه اشتباه خود را بپذیریم واهمه داریم و عادت کردهایم که فرار کنیم و چه طور و چگونه باید فرار کرد؟ راهش را این گونه ارزیابی میکنیم که باید آن را به گردن دیگری بیاندازیم.
اولین گام برای آشتی کردن این است که بپذیریم همهی انسانها نظرات مختلفی نسبت به یکدیگر دارند و مسلما ما و شخصی که با او نزاع داشتهایم نیز دارای ایدهها و عقاید متفاوتی هستیم و اولین گام این است که این موضوع را بپذیریم و نظرات یکدیگر را حتی متفاوت قبول کنیم و برای صحبتهای یکدیگر ارزش قائل شویم. و مهم تراز اینکه بعد از دعوا به دنبال انتقام جویی نباشیم وبه دنبال این نباشیم که بعد از دعوا با صحبتهای و یا رفتارمان دیگری را تحقیر کنیم و یا اینکه قصد آزار او را داشته باشیم به جای این کارها به تفاهم برسید و با یکدیگر سازش کنید. حالا چند دلیل را با هم بررسی میکنیم تا به جوابی برسیم تا بتوانیم از این ماجراها جلوگیری کنیم:
1. دلایل دعوا و نزاع:
از خودتان علت اصلی دعوا را بپرسید. گاهی وقتها دلایل دعواهای خیلی ساده است اما به دلیل صبر و تامل زیاد بر روی این مسائل تبدیل به مشکلاتی عمیق میشوند. و به نظر غیر قابل حل میشوند. برای همین باید زمانی که به این مشکلات ساده برمیخوریم تازه اول آن است و به جاهای بقرنج نرسیده است آنها را حل کنیم اما چطوری حلشان کنیم؟ با گفتگو، اما گفتگویی بدون هیچ گونه دعوای و قصد و نیت انتقام گرفتن و یا تحقیر طرف مقابل پس با چه نیتی؟ فقط با امید اینکه بتوانیم آن را حل کنیم و به روابط سابق خود با خوبی و خوشی ادامه دهیم.
2. اعتماد و اطمینان به یکدیگر:
آشتی کردن با دیگری، هرگز به این معنا نیست که دیگری شکست خورده است و یا اینکه نظر او کاملا اشتباه بوده است و این شما بودهاید که حرف درست را زدهاید و حق داشتهاید. و هنگامی که قانع شدید که رابطه را ادامه بدهید باید بدانید که او (طرف مقابلتان) را همان جوری که هست قبول کنید تا هنگامی که دوباره همچین موضوعی پیش آمد کرد، دیگر ناراحت نشوید و بدانید که رفتار او همیشه بدین سبک است. و نکتهی دیگر این که همیشه و در رابطهی با هر موضوعی حق با شما نیست. ارتباط با دیگران و افرادی که آنها را دارید مسلما همیشه مهمتر ازآن هستند که در روابط خود به دنبال مقصر بگردید. زیرا اشخاصی که این تیپی هستند، بعد از اینکه مقصر را پیدا کردند مدام عادت دارند به او بگویند که تو اشتباه کردی، تو این کار را انجام دادی و از این مدل صحبتها و خودشان باعث قطع رابطه شان میشوند. و برای بازگشت، و آشتی و مصالحه کردن باید قبول کنیم که یکدیگر را همان طوری که هستیم بپذیریم و هیچ یک از دیگری برتر نیست.
3. از لحاظ روحی خود را برای آشتی آماده کنید و بعد پیش بروید:
اگر احساس میکنید که حتی یک درصد برای مصالحه و سازش آمادگی ندارید به هیچ وجه پیش نروید زیرا ممکن است که صحبتی شود و شما کنترل خود را از دست دهید و اوضاع از اینکه هست بدتر شود برای همین گفته میشود که از لحاظ روحی آمادگی کامل داشته باشید و بعد جلو بروید. شما از خود گذشتگی کنید و علی رغم تمامی هیجانات منفی خود که به نوعی شما را از این کار منع میکند اما باز هم به سمت طرف مقابل خود بروید، و رابطه را ادامه دهید. این کار شما باعث میشود که او از کردهی خود پشیمان شود و ارزش شما را بهتر درک کند. در دعواها به تنهایی پیش نروید و قضاوت پیش از موعد نداشته باشید و مانند نوجوانان پرخاش جو و یکه تاز نباشید. شما باید یک فرقی با نوجوانان داشته باشید.
4. اثر کلمههایی که در روابط استفاده میکنید نقش بسزایی دارد:
صحبت کردن خوب است و اینکه کسی قادر باشد به وسیله صحبت کردن رابطه برقرار کند اما باید در صحبتهای خود دقت کنید و بدانید که چه کلمهای را در کجا به کار ببرید!! راههای زیادی برای برقراری رابطه وجود دارد مثلا: کارهای را که با استفاده از اجزای صورت خود انجام میدهید و یا کارهای که با استفاده از اجزای بدنتان و ژستهای مختلفی که از خود در میآورید انجام دهید. برای مثال با رئیس یا دوستتان دعوایی دارید ولی به دلیل احترام زیادی که برای او قائل هستید و یا مقام بالایی که آن شخص دارد نمیخواهید با او وارد بحث و جدل شوید برای همین هنگامی که او بر میگردد و در واقع شما از دید او خارج هستید و قادر به دیدن شما نیست، برای او شکلک درمیآورید، او این حرکت شما را نمیبیند و حتی روحش نیز از این کار شما خبر ندارد ولی شما به نوعی با این کار خود که برای او شکلک درآوردهاید و یا به او دهن کجی کردهاید و یا هر کار دیگری که با اجزای صورت و یا بدنتان انجام میدهید باعث میشود که از درون احساس خوبی داشته باشید و نیز از همه مهمتر این احساس را دارید که با این کار خود را از درون ارضاء کردهاید.
5. نوع آخر مخصوص دعواهای همسران است، زن و شوهرهایی که با یکدیگر و در زیر یک سقف با هم زندگی میکنند:
همسران با یکدیگر دعوا و نزاع دارند اما دوباره در این جا متذکر میشویم هنگامی که میبینید کار و دعوا دارد بالا میگیرد و به قول ما ایرانیها: "کار دارد به جاهای باریک کشیده میشود" خود را کنار بکشید و اجازه ندهید دعوا بالاتر رود و در همان جا به بحث تان ایست بدهید کار فوقالعاده سخت و مشکلی است اما خشم خود را پنهان کنید و اجازه ندهید که همسرتان متوجه شود شما هنوز ناراحت و عصبانی هستید تا او هم مصمم شود و دعوا و نزاع را به پایان برسانید. هنگامی که گفتگویتان به دعوا رسید این نکته را به یاد داشته باشید که ادامهی این گفتگو فایدهای ندارد و هر لحظه موقعیت و حریمهای که در زندگی مشترک بین همسران وجود دارد را به مخاطره میاندازد. به همسر خود نشان دهید علی رغم تمام اشتباهاتی که ممکن است انجام دهد باز هم او را دوست دارید. این روشی است برای اینکه به او بگویم که واقعا قصد آشتی کردن داریم.
مریم ولیزاده جوانان گروه هستم مدیرعامل شرکت و دانشجو مدیریت خانواده و روانشناسی .................